دمشق – سانا
رئیس جمهور دکتر بشار اسد تاکید کرد: برگزاری انتخبات محلی در زمان خود نشانگر قدرت ملت و دولت است.
رئیس جمهور دکتر بشار اسد امروز در دیدار با رؤسای شوراهای محلی استانهای کشور گفت: صدور قانون 107 گام مهمی برای افزایش فعالیت ادارات محلی بود.
رئیس جمهور کشورمان افزود: برگزاری انتخابات شوراهای محلی شکست آنچه دشمنان به آن دلبسته اند ومبنی بر تبدیل دولت سوریه به دولت شکست خورده و ناتوان در برگزاری انجام امور، ثابت کرد.
رئیس جمهور گفت: پس از بهبود اوضاع میدانی یک فرصت واقعی و جهش کیفی در زمینه بهبود اداره محلی داریم.
ایشان افزودند: به لطف نیروهای مسلح ما و حمایت نیروهای هم ردیف و متحدان و دوستان و برادران توانستیم تروریسم را از بین ببریم.
ایشان گفتند: اگر اراده یکپارچه مردم از طریق اقشار مختلف جامعه نبود، حفظ وطن ممکن نبود.
و ادامه دادند: طرح تجزیه موضوع جدیدی نیست و در مرزهای کشور سوریه متوقف نخواهد شد بلکه کل منطقه را شامل می شود.
رئیس جمهور دکتر بشار اسد گفت: ما به حامیان تروریسم اجازه نمی دهیم که پرونده آوارگان سوری را به اهرم فشار سیاسی برای تحقق منافعشان تبدیل کنند، ما از همه کسانی که درپی تروریسم کشور را ترک کرده اند می خواهیم که بازگردند تا در بازسازی سهیم باشند زیرا کشور متعلق به همه فرزندان خود است.
رئیس جمهور گفت: آگاهی ملی ما طرحهای مسموم دشمنانمان که پایانی ندارد را به شکست کشانده است..برخی از ما هنوز در دام طرح های تجزیه ای که دشمنان ما پهن کرده اند گرفتار می شوند.
رئیس جمهور افزود: مرحله کنونی احتیاط شدید را طلب می کند زیرا دشمنان از طریق حمایت از تروریسم شکست خورده اند و به دنبال ایجاد آشوب در داخل جامعه سوری خواهند بود.
رئیس جمهور افزود: ما قوانین داریم اما فاقد معیارها و سازوکار هستیم و اگر هم باشد خیلی ضعیف است. بدون معیار ما نمی توانیم که هیچ مشکلی را حل کنیم از این رو باید در گفتگوهایمان عملگرا باشیم.
رئیس جمهور گفت: هر اندازه که ما امانت و شفافیت و قوانین خوب داشته باشیم به شکل مرکزی قابل اداره نیست و اینجا نقش دوایر محلی مشخص می شود.
رئیس جمهور کشورمان گفت: رنجها بهانه و توجیهی برای یافتن حقوق است اما توجیهی برای ظلم واقعی نیست. حقیقت این را می گوید که جنگ و تروریسم و تحریم وجود دارد و حقیقت می گوید که کم اخلاقی و فساد هست و بخشی از این حقایق خارج از اراده جزیی ماست و کلی نیست.
رئیس جمهور کشورمان افزود: بازنگری عقول و اصلاح نفوس چالشی بزرگ است و بازسازی زیر ساختها نیست.
رئیس جمهور دکتر بشار اسد توضیح داد: دشمنان ما هنگامی که جنگ را آغاز کردند می دانستند که برای ما زیرساختهای ویران برجای می گذارند و می دانند که ما آنرا می سازیم اما آنچه دشوار است تعامل با زیرساخت فکری و نباید در این زمینه شکست بخوریم.
رئیس جمهور کشورمان افزود: بر پایه همین جامعه محکم و دولت قوی بود که توانستیم بر سر اصولمان بمانیم و آینده سوریه را فقط سوری ها رقم می زنند.
رئیس جمهور دکتر بشار اسد گفت: حاکمیت کشورها موضوع مقدسی است که اگر از سوی دشمن یا تروریسم خدشه دار شود مفهموش این نیست که از اصل عقب نشینی شده و این تصمیم ملی مستقل است.
رئیس جمهور کشورمان گفت: قانون اساسی غیرقابل سازش است و ما به کشورهای متخاصم اجازه نخواهیم داد که از طریق مزدورانشان که تابعیت سوری دارند به اهدافشان برسند. کشورهای دشمن همچنان بر دشمنی و مانع تراشی هر روند به ویژه که اگر جدی باشند مانند سوچی و آستانه اصرار دارند.
وی بیان کرد: گفتگویی میان میهن دوستان و مزدوران در کار نخواهد بود. آنکه کشور را حمایت کرده است پایداری ملت و حمایتش از ارتش عربی سوریه است. عدالت حکم می کند که میان کسانی که حامل سلاح برای دفاع از کشور هستند و کسانی که از انجام وظایف خود در قبال کشور شانه خالی می کنند، برابری نباشد. اندوه و خسارتهای ما را جز پیروزی ها و جانفشانی های ارتش عربی سوریه در میادین جنگ برطرف نمی کند. ما ربوده شدگان را فراموش نمی کنیم و صدها نفر از آنها آزاد شده اند و از هیچ اقدامی برای آزاد کردن آنها دریغ نخواهیم کرد و از هر فرصتی برای بازگردانیدن آنها بهره می گیریم.
رئیس جمهور دکتر بشار اسد در ادامه سخنرانی خود گفت: در هر مرحله ای موانع و شیوه هایی وجود دارد و امروز پس از پیروزی های نظامی و سیاسی، عده ای از ما همچنان بر افتادن در دام های تفرقه افکنانه ای که دشمنان برای ما نصب می کنند، اصرار دارند.
هدف دشمنان، ایجاد دودستگی در جامعه است تا شکست سریع را به همراه داشته باشد. این عده بدون آنکه بفهمند، در ترویج ایده های ویرانگر نقش دارند. آنها با حسن نیت طرح هایی را ارائه می کنند، اما نتیجه آن ایجاد دودستگی های جدید در جامعه درباره مسایل مختلف است. بعضی از این اندیشه ها ابتکار طرف های داخلی است، اما بعضی از این اندیشه را از خارج و با استفاده از شبکه های اجتماعی در بین ما تبلیغ می کنند. تاکید می کنم گفتگو ضروری است، اما بین ایده هایی که زمینه ساز گفتگو می شود با ایده هایی که باعث دودستگی می شود، تفاوت دارد. این در حالی است که ما امروز بیش از هر زمان دیگر به وحدت کلمه و پرداختن به مسایل اصلی نیاز داریم. باید بر مسایل مشترک و فراگیر بین طیف های گسترده جامعه سوریه، متمرکز شویم. باید فرهنگ تکثرگرایی را به جای فرهنگ مناقشه و کشمکش که دشمنان به دنبال گسترش آن هستند، ترویج دهیم. دشمنان می خواهند از این مناقشه ها به سود خود
استفاده کنند. می خواهم به گفتگوهایی بپردازم که در جامعه سوریه در زمان بحران خفه کننده چند هفته گذشته که با کمبود گاز و دیگر کالاهای مختلف روبرو بودیم، صورت گرفت. می خواهم به مسایل بدیهی اشاره کنم که همه ما آنها را می دانیم. ممکن است عده ای سوال کنند که چرا مسایل بدیهی را مطرح می کنیم؟ زیرا گاهی همین مسایل بدیهی، پایه توافق درباره خط مشی گفتگو می شود. نخستین مسئله بدیهی آن است که شکایت هایی که می شنیدیم، بیانگر رنج واقعی و نه ساختگی است. این رنج ها نه جعلی و نه مبالغه آمیز است. رنج های واقعی وجود داشت که بیشتر مردم سوریه در طول چند هفته گذشته متحمل آن شدند و همچنان پیامدهای آن موجود است. مسئله بدیهی دیگر آن است که انتقاداتی که از چند گاهی می شنویم، ضروری است. زمانی که کوتاهی وجود داشته باشد، ما به انتقاد نیاز داریم. اما مهمترین مسئله آن است که انتقاد واقع بینانه باشد. سومین نکته بدیهی، اهمیت گفتگوست. هیچ چیزی در یک جامعه یا کشور نیست که به اندازه گفتگو مفید باشد. البته باید گفتگو ثمربخش باشد تا به راه حل برسیم. اما برای اینکه بتوانیم به راه حل دست پیدا کنیم، باید گفتگو مبتنی بر واقعیت ها و نه منفعلانه باشد. نمی توانیم مانع از دلخوری فردی شویم که متحمل دردهایی شده است. منظور من نگرانی های دروغین است که فرصت طلب ها آنها را مطرح می کنند. هدف این افراد آن است که حمایت ها و نظرها را به خود جلب کنند. یا اینکه عده ای در شبکه های اجتماعی به دنبال گرفتن لایک های بیشتر هستند.
رئیس جمهور کشورمان دکتر بشار اسد افزود: زمانی که گفتگو را بر اساس واقعیت ها پایه گذاری می کنیم، می توانیم بین کسانی که واقعا دچار مشکل هستند با فرصت طلبان، تمایز قائل شویم. در این صورت می توانیم مشکلات داخلی را که به عنوان خانواده بزرگ سوریه از آنها رنج می بریم، با آنچه از خارج بین ما ترویج می شود، تفاوت قائل شویم. البته من به دنبال آن نیستم که به فرصت طلب ها حمله کند، زیرا آنها در همه جوامع وجود دارند. طبیعی است که هر زمان که بحرانی رخ می دهد، فرصت طلب ها به صحنه می آیند. هر چه بحران شدیدتر باشد، نقش آنها برجسته تر خواهد بود. من همچنین نمی خواهم از دشمنان انتقاد کنم، زیرا کارهای دشمنان در برابر طرف دیگر، طبیعی است. من همچنین به اینجا نیامده ام تا به شبکه های اجتماعی و اینترنت که باعث ایجاد هرج و مرج می شوند، حمله کنم. زیرا این شبکه ها فقط یک ابزار است و ما به عنوان یک انسان مشخص می کنیم که این ابزارها مفید یا مضر باشد. من همچنین در اینجا نمی خواهم کوتاهی ها، تعلل ها، محاصره و فساد را نفی کنم. من پیش از این بارها به صورت علنی درباره فساد سخن گفته ام. همه ما می دانیم که سوریه در محاصره قرار گرفته است. من نمی خواهم مشکلاتی را که از آنها رنج می بریم، نفی کنم. به اعتقاد من، همه ما درباره این مسایل توافق نظر داریم. بنابراین مشکل کجاست؟ مشکل آن است که ما گاهی بین این مواردی که ذکر کردم، تمایز قائل نمی شویم و همه آنها را در یک سبد قرار می دهیم و با آنها به عنوان یک مشکل، برخورد می کنیم و به دنبال ارائه یک راه حل برای همه آنها هستیم. به همین علت راه دست پیدا نمی کنیم.
این موارد، دلایل مختلفی دارد و مشکلات مختلفی را هم ایجاد می کند و تعامل با آنها هم باید با راه حل های همزمان و موازی باشد. هر یک از مواردی که بیان کردم، راه حل های متفاوتی دارند. درست است که مشکلاتی که آنها را بیان می کنیم، مشکلات ماست، اما گفتگوها بین خود ما نیست. بلکه دیگرانی از خارج هستند که وارد صحنه شده اند. البته این مسئله به معنای آن نیست که آنها وارد سازوکار گفتگو شده اند و مشکلاتی برای ما ایجاد کرده اند. آنها گاهی یک مشکل بزرگ را کوچک جلوه می دهند یا یک مشکل کوچک را بزرگ می کنند. هدف آنها این است که مشکلات بزرگ را کوچک جلوه دهند تا ما به آنها توجه نکنیم و این مشکلات ادامه پیدا کند. گاهی هم مشکلات حاشیه ای و کوچک پیش روی ما ایجاد می کنند، تا تفرقه بیاندازند. اما خطرناکترین موضوع آن است که زمانی که آنها مشکلات واقعی را پیگیری می کنند، دلایل بروز این مشکلات را وارونه جلوه می دهند. مشکلی را که به فساد ارتباط دارد، می گویند مربوط به کوتاهی و تعلل است. می گویند مشکل ناشی از تعلل مربوط به محاصره است. آنها حتی فاسدان را مظلوم جلوه می دهند. این مسئله باعث می شود دیدگاه درست درباره جزئیات این مسایل از بین برود. در حالی که علت بروز یک مشکل، چیز دیگری است ما در جای متفاوتی با آن مبارزه می کنیم و بنابراین به نتیجه نمی رسیم. این شرایط باعث تنش و سرخوردگی بیشتر می شود و شرایط تاریکی را ایجاد می کند که اجازه نمی دهد هیچ ایده درستی ترویج پیدا کند. ما نباید مانند سال گذشته به اشتباه تصور کنیم، جنگ تمام شده است. من این حرف را فقط به شهروندان نمی گویم، زیرا بعضی از مسئولان هم به گونه ای سخن می گویند که به نظر می رسد هیچ مشکلی وجود ندارد و جنگ پایان یافته است. جنگ پایان نیافته است و همچنان در حال چهار نوع جنگ هستیم. جنگ اول نظامی است که شاهد پیروزی ها در صحنه نظامی، به لطف قهرمانی نیروهای مسلح و حامیان آنها هستیم. جنگ دوم، جنگ محاصره (اقتصادی) است. ما در بیشتر موارد در این جنگ پیروز می شویم، اما گاهی ناکامی هایی هم داریم و با توجه به تغییر شرایط و تاکتیک های کشورهای دشمن، این مسئله طبیعی است. جنگ سوم، جنگ اینترنت و شبکه های اجتماعی است و در این زمینه، هنوز طرف مقابل دست بالا را دارد. زیرا آنها می توانند تفکرات مورد نظر خود را ترویج دهند و این مسئله ناشی از آن است که ما در تعامل با اطلاعاتی که به دست می آوریم، با احتیاط تعامل نمی کنیم. جنگ چهارم، جنگ با فاسدان است. در این جنگ هم از اینترنت برای مظلوم جلوه دادن فاسدان به منظور تحقق منافع خاص شان، استفاده می کنند. البته من کوتاهی ها را توجیه نمی کنم، اما زمانی که درباره کوتاهی ها سخن می گوییم، باید مشخص کنیم که این کوتاهی ها دقیقا در کجاست. می خواهم بگویم تقصیر اصلی در تحولات اخیر، به ویژه در مورد مسئله گاز، نبود شفاف سازمان های ذیربط در تعامل با شهروندان است. زیرا اگر من از شهروندان بخواهم، در انتقادات خود واقع بین باشند، خواهند گفت چگونه واقع بینانه سخن بگویم، در حالی که اطلاعات ندارم. آنها خواهند گفت، چگونه اطلاعات نادرست را تشخیص دهند، در شرایطی که اطلاعات درست را در اختیار ندارند. کوتاهی در این باره آشکار بود و دولت در این باره توجیه شد. مقامات مسئول در این باره در مجلس سوریه سخن گفتند. ما تاکید داریم که باید شفافیت کامل در تعامل با شهروندان وجود داشته باشد تا مشخص کنیم که کوتاهی در چه زمینه ای صورت گرفته است. در عین حال، نبود اطلاعات این مسئله را توجیه نمی کند که ما اطلاعات را بدون دقت، بپذیریم.
ایشان خاطر نشان کردند: ما امروز در برابر آنچه نسل چهارم جنگ های اینترنتی خوانده می شود، قرار داریم که مبتنی بر انتشار اطلاعات جعلی است. پایگاه های اینترنتی را با نام شهرها، روستاها و محله ها ایجاد می کنند که در ظاهر ملی پرستانه به نظر می رسد و ما تصور می کنیم اطلاعات این پایگاه را کسی می نویسد که در آن محله زندگی می کند. اما واقعیت آن است که اینها پایگاه های خارجی هستند. آنها پس از آنکه اعتماد شهروندان را جلب کردند، انتشار اطلاعات جعلی مربوط به مسایل امنیتی را آغاز می کنند. ما امروز در مرحله ترویج شایعه های امنیتی قرار داریم. به عنوان مثال خبرهایی درباره آدم ربایی یا متجاوز منتشر می کنند، اما زمانی که مسئله را پیگیری می کنیم می بینیم که واقعی نیست و شکایتی هم ارائه نشده است. به بازی گرفتن ارزش لیره و انتشار اطلاعات جعلی اقتصادی که به اعتماد مردم به کشورشان لطمه می زند، از جمله این اقدامات است. ما باید از دقت و درست بودن اطلاعات اطمینان حاصل کنیم. وضع فعلی، مستلزم احتیاط کامل است، زیرا دشمنان به علت شکست خوردن در اعزام تروریست ها یا حمایت از بعضی عوامل و مزدوران داخلی، به دنبال طرح سوم یعنی ایجاد هرج و مرج در داخل جامعه سوریه هستند. در شرایط هرج و مرج، عده ای سرگرم نمایش قدرت مالی یا فکری خود می شوند، به جای آنکه به دنبال راه حل باشند. مردم در رفاه نیستند که بتوانند منتظر نتیجه گفتگوها یا سخن سرایی بمانند. مردم به راه حل واقعی نیاز دارند. شهروندان زمانی که فریاد می زنند، هدف شان آن است که راه حلی پیدا شود. زمانی که فرد بیمار به پزشک مراجعه می کند، به دنبال ابراز همدردی پزشک نیست و از او نمی خواهد که بیماری را محکوم کند، بلکه خواهان درمان بیماری خود است. اجازه بدهید وارد بعضی از ایده های عملی شویم.
رئیس جمهور کشورمان گفتند: ما در عمل باید به دنبال تامین کالاها، مبارزه با احتکار و افزایش قیمت ها باشیم. بین این سه عنصر ارتباط مستقیم یا گاهی غیرمستقیم وجود دارد. اما چالش اصلی تامین کالاهاست. تامین کالاها هم در سه سطح می تواند صورت گیرد. بعضی از کالاها هستند که در داخل تامین می شوند. اما تامین کالاهای وارداتی مربوط به محاصره است. هر چه هم که محاصره شدید باشد، هیچ چیز غیرممکنی وجود ندارد. تامین کالاها در شرایط محاصره مانند تعقیب و گریز در نبردهای نظامی است. در این جنگ، ما در بعضی نبردها پیروز شدیم و در بعضی از نبردها هم شکست خوردیم. در مسئله محاصره هم که از پنج سال پیش، تشدید آن آغاز شد، همین شرایط صادق است. ما در این نبرد در بیشتر موارد موفق شده ایم، اما گاهی هم با مشکل روبرو شده ایم. زیرا کشورهای دشمن به شیوه های جدیدی متوسل می شوند و شرایط محاصره را تغییر می دهند. این موضوع به طور اساسی برعهده دولت مرکزی است و به وظیفه خود تا جایی که شرایط اجازه می دهد، عمل می کند. مسئله بعدی آن است که پس از تامین یک کالا، هر چند به صورت جزئی، چگونه آنها را بین استان ها تقسیم کنیم؟ زیرا گاهی شاهد آن هستیم که مشکل در بعضی استان ها تا حدودی حل می شود، اما همین مشکل در بعضی استان ها تشدید می شود. مشتقات نفتی بین بخش های مختلف صنعتی و بهداشتی تقسیم می شود. زمانی که محاصره و کمبود مواد نفتی وجود ندارد، اهمیت توزیع را درک نمی کنیم، اما در شرایط محاصره، باید سازوکار توزیع تغییر کند و بر اساس میزان مصرف، تعداد جمعیت و تعداد تاسیسات صنعتی، کشاورزی و ماشین آلات در هر استان باشد. چند روز پیش از وزارت نفت خواستیم این مسئله را پیگیری کند و بخشی از مشکل را حل خواهد کرد. در شرایطی که نسبت های ثابت برای هر استان تعیین می کنیم، هیچ کسی نمی تواند دخالت کند و بگوید به استان من، مقادیر بیشتری ارسال کنید. در این صورت، توزیع بی هدف از بین خواهد رفت. مسئله بعدی توزیع مواد و کالاها در داخل یک استان یا داخل یک شهرستان است. بیشتر مشکلات در همین جاست و فاسد و تعرض به حقوق دیگران و خودپسندی، در این مرحله رخ می دهد. من دیدگاه قدیمی در این باره دارم که مربوط به پیش از زمان جنگ است. زمانی که مسئله اداره دهها میلیون شهروند مطرح می شود، دولت مرکزی نمی تواند همه مسایل جزئی را حل کند. در اینجا، نقش دولت های محلی اهمیت پیدا می کند. آنها باید نقش کاملی در این باره ایفا کنند. این مشکلات مربوط به شرایط جنگ نیست و فقط کمبود در تامین کالاها مسئله جدیدی است. اما مشکل توزیع پیش از این وجود داشته است. باید از روابط اجتماعی برای پیدا کردن سازوکارهایی در داخل جامعه استفاده کنیم، تا کلاهبرداری دشوار شود. روابط مستقیم اجتماعی مانع از آن می شود که به حقوق یکدیگر دست درازی کنیم. به همین علت، شما باید سازوکارهای مناسب را پیدا کنید. به این صورت می توانیم راه حل های واقعی برای مشکلات پیدا کنیم. مشکل فعلی، نبود عدالت در توزیع و فساد است که هر دو در واقع در این شرایط، یکی است.
ایشان افزودند: همه مشکلاتی که از آنها رنج می بریم، مربوط به وجود قوانینی است که معیار و سازوکار مشخصی برای اجرای آنها در نظر گرفته نشده است. اگر بهترین قوانین را داشته باشیم و بهترین مسئولان را هم به کار بگیریم، اگر معیارها و سازوکارهای درستی نداشته باشیم، نخواهیم توانست هیچ مشکلی را حل کنیم. ما در گفتگوها باید عملگرا باشیم. نباید اجازه دهیم شرایطی ایجاد شود که در آینده افراد بگویند این ملت قهرمان که فرزندان خود را قربانی کرد و در این جنگ ها مشارکت داشت و با تروریسم، توطئه ها و دسیسه چینی ها مقابله و ثابت کرد شناگر ماهری است، اما در یک وجب آب، غرق شد. وجود هر نوع مشکلی، مستلزم آن است که به دنبال راه حل برای آن باشیم. واقعیت آن است که ما در حال جنگ با تروریسم و مقابله با محاصره و مبارزه با فساد هستیم. بخشی از این واقعیت ها به طور جزئی، خارج از اراده ما قرار دارد. اما نباید از مسئولیت فرار کنیم. همه ما مسئول بخشی از این واقعیت ها هستیم. به همین علت، ساختن ذهن ها و اصلاح تفکرها بخشی از روند بازسازی است که چالش بزرگی محسوب می شود. ما از زمان آزادسازی نخستین مناطق، بازسازی زیرساخت ها در آنها را آغاز کردیم. هر زمان که ارتش وارد یک منطقه سوریه شد، نهادهای دولتی از سرگیری خدمات و بازسازی زیرساخت ها در آن منطقه را آغاز کردند تا شهروندان بتوانند تا تامین حداقل نیازهای خود، به خانه هایشان بازگردند. ما همچنین برای برنامه ریزی مجدد در مناطق تخریب شده و جلوگیری از بروز تخلفات در ساخت و سازها تلاش می کنیم. این مسئله به طور اساسی در استان های دمشق، حلب و حمص پیگیری می شود. بخش عمومی و بخش خصوصی، بازسازی بعضی از تاسیسات را آغاز کردند. اما واقعیت آن است که دشمنان ما زمانی که جنگ را آغاز کردند می دانستند که زیرساخت های کشور ما را ویران خواهند کرد. آنها امروز می دانند که ما می توانیم این زیرساخت ها را بازسازی کنیم. مسئله دشوارتر برای ما، تعامل با زیرساخت های فکری ویران شده و مخرب است که تعامل با آن برای ما دشوار خواهد بود و در این راه باید با اندیشه، تدبیر و جدیت عمل کنیم. اگر در این راه شکست بخوردیم، آخرین امید دشمنان ما خواهد بود که فرصتی در آینده برای ضربه زدن به سوریه پیدا کنند.
اسد خاطر نشان کرد: زمانی که ما در روند بازسازی و تقویت خودمان حرکت می کنیم، تحولات مختلف سیاسی به سود ما خواهد بود. هر چند که با کینه توزی و دسیسه چینی روبرو هستیم. زیر پایه های مستحکم جامعه و کشور قوی به ما اجازه می دهد به اصول ملی خود پایبند بمانیم. آینده سوریه را فقط خود ملت سوریه تعیین خواهد کرد. دوستان به ما کمک می کنند و به ما مشورت می دهند. ما از نقش سازمان ملل زمانی که مبتنی بر منشور آن باشد و به حق حاکمیت کشورها احترام بگذارد، استقبال می کنیم. حاکمیت ملی، یک موضوع مقدس است و اگر تروریست ها و مزدوران در داخل و نیز متجاوزان خارجی آن را نقض کنند، به معنای دست کشیدن از تصمیم سازی ملی و مستقیم نیست. آنچه درباره بحث و بررسی قانون اساسی در کمیته مربوط به نشست های سوچی مطرح می شود، در همین چارچوب است. قانون اساسی سرنوشت کشور را تعیین می کند و به همین علت قابل معامله یا قابل تعارفات نیست. هر نوع کوتاهی در این باره، ممکن است تاوانی بزرگتر از هزینه جنگ به همراه داشته باشد. ملت برای دفاع از استقلال خود در این جنگ شرکت کرد و منطقی نیست که راه حلی ارائه شود که شامل چشم پوشی از این استقلال باشد.رئیس جمهور کشورمان دکتر بشار اسد تاکید کردند: وجب به وجب خاک سوریه را آزاد می کنیم و هر کس بر سر این کار مانع ایجاد کند، دشمن محسوب می شود. ایشان در ادامه سخنان خود در دیدار با رؤسای شوراهای محلی استان های سوریه گفتند: سخنان ما به این معنی است که به هیچ وجه به کشورهای متجاوز اجازه نخواهیم داد که از طریق نمایندگان خود، نمایندگانی که تابعیت سوری دارند، هیچ یک از اهداف خود را محقق سازند، چه از طریق تحمیل کمیته ای یا تحمیل ساز و کاری تا فعالیت خود را عملی کنند، تحمیل ساز و کار به گونه ای که راه رسیدن به اهداف را برای آنان تسهیل کند، اهدافی که نتوانستند از طرق جنگ به آنها دست یابند و به رغم آنچه روند سیاسی نامیده شده است که گمان می کنم سال 2012 پس از کنفرانس ژنو آغاز شد و البته نتوانست به هدفی برسد زیرا کشورهای متجاوز همچنان بر دشمنی و تجاوز خود اصرار دارند، کشورهایی که همچنان اصرار دارند بر سر راه هر روندی به ویژه اگر جدی باشد مانند روند سوچی و آستانه، مانع ایجاد کنند. البته عملیات دشمنان دست کم از یک نظر مثبت بود و آن این بود که همه فریبهای آنان را فاش کرد و بازی آنان آشکار شد به ویژه درمورد کشورهای حامی تروریسم، چه عربی چه غیر عربی و به طور خاص نمایندگان و مزدوران آنها، کسانی که تابعیت سوری دارند و چه بسا زشت ترین و آشکارترین مثال برای این موضوع، جر و بحثی باشد که در طول تقریبا یک سال یعنی پس از روند سوچی، درمورد تشکیل کمیته قانون اساسی به وجود آمد زیرا یک طرف در ظاهر نماینده دیدگاه دولت سوریه بود در حالی که در واقع نماینده دولت سوریه نبود زیرا ما نماینده ای نفرستادیم. ما با این حال معتقدیم که دیدگاه دولت سوریه هم اکنون، دیدگاه بیشتر مردم سوریه است. در همین حال یک طرف دیگر وجود دارد که از نظر منطقی و حقیقی، فرض بر این است که به نمایندگی از مردم سوریه است که با دیدگاه دولت سوریه موافق نیست، با این حال هم اکنون همانگونه که می دانید، طرفی که از آن سخن می گوییم، نماینده دولت ترکیه است هرچند کاملا مشخص است که نه نماینده طرف سوری است و نه حتی نماینده خودش است. سوال ما این است که در کمیته قانون اساسی، آیا درباره قانون اساسی سوریه بحث می کنیم یا درباره قانون اساسی ترکیه؟ چه بسا اینان اصلا چیزی از قانون اساسی سوریه نمی دانند. با این حال مهم این است که هم اکنون حقایق آشکار شده است و دیگر کسی با عنوان گرایش ملی نزد ما نمی آید. قضیه اصلی اختلاف در دیدگاهها است همانگونه که از سالها پیش مطرح بود. حقیقت هم اکنون این است که گفتگو بین یک طرف به نمایندگی از طرف مردم سوریه و طرف دیگر که مزدور است، در جریان است.
ایشان افزودند: آنچه از کشور محافظت کرد، پایداری مردم بود و اینکه مردم سوریه نیروهای مسلح را در آغوش گرفتند به گونه ای که نیروهای مسلح توانستند به اهداف خود برسند به این علت که مردم از آنان حمایت و پشتیبانی کردند. این حقیقت است که هر مسئولی در هر موقعیتی می تواند ادعای میهن پرستی داشته باشد با این حال هیچکس نمی تواند ادعای قهرمانی کند مگر کسی که تفنگ بر دوش بگیرد و در میدان برابر متجاوزان بایستد.
زیرا همه دشمنانی که برضد سوریه توطئه کردند، شکست خوردند. در مراحل پیشین در تکیه بر تروریستها شکست خوردند و در ادامه در تکیه بر مزدوران در روند سیاسی شکست خوردند و هم اکنون وارد مرحله سوم شده اند و آن به کار گیری ترکیه ی مزدور در مناطق شمالی است. همانگونه که می دانید، اتفاقی که سال 2018 اتفاق افتاد، از این طریق که ترکیه ی مزدور را وادار کردند تا نیروهای خود را به سمت شمال و مناطق شرقی گسیل کند و این بالطبع همانگونه که می دانید، در عفرین صورت گرفت و هم اکنون تهدیدها متوجه دیگر مناطق در شمال و مناطق شرقی سوریه شده است هرچند ما اقدامات نمایشی اخوان المسلمینی اردوغان را نادیده می گیریم، اقداماتی از این قبیل که خود را در قالب مبتکر و سازنده حوادث نشان می داد در نتیجه یک بار غضب می کرد و بار دیگر انقلایی می شد و تهدید می کرد و این اواخر هم در حال اجرای صبر اردوغانی است و این مشکل بزرگی است.
با این حال اردوغان در حقیقت یک مزدور کوچک آمریکا است. البته من عادت ندارم که سخنان گزاف بگویم. ما از واقعیتها سخن می گوییم. منطقه امنی که هم اکنون ترکیه برای ایجاد آن تلاش می کند، همان موضوعی است که از نخستین سال جنگ خواستار آن بود. اردوغان هشت سال است که نه فقط خواستار آن است، بلکه از آمریکا کمک می خواهد که به او اجازه دهد وارد منطقه شمالی و منطقه شرقی در سوریه شود هرچند آمریکا پیشتر به او می گفت کنار بایست زیرا هنوز نوبت تو نرسیده است، چرا؟ زیرا تروریستها در آن مرحله ماموریتها را نسبت به طرح آمریکا، بسیار خوب انجام می دادند و در نتیجه نیازی به نقش آفرینی ترکیه نبود. پس از آزادی حلب مسائل تغییر کرد. پس از آزادی دیر الزور و برداشته شدن محاصره، اتفاقات بدی برای تروریستها رخ داد. پس از آزادی غوطه دمشق، باقیمانده ریف دمشق، استان حمص، بخشی از استان حماه و منطقه جنوبی به طرف درعا، اوضاع برای تروریستها خطرناک شد و آنان جز ادلب، در برخی مناطق حضور داشتند که در آنها گروههایی بودند که به نفع آمریکا می جنگیدند. اینجا بود که نقش ترکیه ضروری و اساسی شد تا مسائل را در هم بیامیزند. اما آنچه ما هم اکنون به دنبال آن هستیم، بدون توجه به چنین نقشه هایی زیرا نمی خواهیم وقت خود را با سخن گفتن درباره آنها ضایع کنیم، این است که هر وجب از خاک سوریه را آزاد کنیم و هر کس در این مسئله دخالت و مانع ایجاد کند، دشمن است. ما با هر اشغالگری به عنوان دشمن برخورد می کنیم. این دیدگاه و نظر سیاسی نیست بلکه دیدگاه و نظر بدیهی ملی است که قابل مناقشه نیست. این دیدگاه دولت نیست بلکه امری قطعی است. مشکل ما با چنین نقشه هایی که گفتم نیست بلکه مشکل ما با آن دسته از سوریهایی است که با بیگانگان، با غرب، با آمریکاییها و با ترکها همکاری کرده اند، کسانی که این بهانه را به ترکها دادند تا به دخالت در سوریه بپردازند. اگر به آغاز اتفاقات بازگردیم می بینیم که این گروهها تحت شعارهای آزادی، کرامت، دموکراسی و غیره به خیابانها ریختند و بعد به گروههای مسلح تبدیل شدند، به نامهای ارتش آزاد تروریستی، پس از آن جبهه النصره پدید آمد، سپس هنگامی که داعش آمد، این گروه دگرگون شد و ریشهای بلند گذاشتند و هنگامی که نوبت و نقش داعش به سر آمد و آمریکا تصمیم گرفت که وانمود کند که با تروریسم مقابله می کند، گروههای اخیر پدید آمدند که تحت فرماندهی آمریکا عمل می کنند.